نا گفته ها
فوریه 12, 2019
تو
فوریه 16, 2019

اشک و آزادی

سَر تا به  پایَم  اشک  هِزاران  کبوتری

کاینجا  به  انتظارِ  هَزاران  نشسته اند

اشکِ ستاره می چکد از آسِمان  سرخ

بالِ  هِزار  بلبلِ   آزاده   بسته اند

آنان که  رفته اند  و  به  تُربت بخفته اند

از سرنوشتِ شُومِ خود اینگونه رسته اند

وآنان که جا مانده به ظلمت سرایِ قرن

از  یاوه هایِ  حاکمِ  دیوانه  خسته اند

دادم  نمی رسد، که صدایم  بریده  شد

فریادِ  دادِ  من  به  گلویم  شکسته اند

لب ها که بسته شد زِ همآوایی از سَتِم

دردا  که  همصداییِ  یاران  گسسته اند

دستم  نمی رسد  بَرِ  یارانِ  هم  نبرد

داغی به دل نِهاده و ازجان گذشته اند

 

13/Feb/19

Sartrouville