اندراحوالات حکومت اسلامی
اندر احوالات حکومت اسلامی
ژوئن 15, 2016
انحراف هایی از دموکراسی (les déviations de la démocratie)
ژوئن 24, 2016

اصول گرایی

به مناسبتی خاص، در مجلسی حضور داشتم که دست بر قضا، نماینده ولی فقیه نیز در آن جمع حضور داشت و در حقیقت دعوت شده بود. مطابق معمول بحث سیاسی بر سر مسائل روز در گرفت که در راس اخبار آن روزگار مسئله مواد مخدر به بحث روز سیاسیون تبدیل شده بود. از ایشان سوآل کردم که چرا فقط مشروبات الکلی را حرام کرده اید و خبری از تحریم مواد مخدر نیست؟ پاسخ جالب و قابل تاملی داد، که هرچه در قرآن و روایات و احادیث جستجو کرده ایم تا کنون مطلبی در این زمینه نیافته ایم که به استناد آن مواد مخدر را حرام اعلام کنیم اما در مورد مشروبات الکلی مستندات قرآنی و حدیث و روایت به اندازه کافی و به وضوح وجود دارد. در مورد مواد مخدر هم دستگیری عوامل فروش و زندانی و اعدام آنها، فقط به دلیل زیانهای اجتماعی مترتب بر آن است.

ایدئولوژی ها، که ادیان مختلف نیز در زمره آنها به حساب می آیند، دارای چارچوب های خاصی هستند غیر قابل تغییر و سعی در شکستن آن و پا فراتر نهادن از آن “بدعت” محسوب شده و به طریق اولی جرم است. چنانکه در اسلام نیز به وضوح “بدعت” حرام است و مجازات خاص خود را دارا است. این نحوه برخورد با “بدعت” یا به عبارت دیگر “نوآوری” و حتی “اصلاحات” در میان پیروان مکتب های دیگر نیز به وفور یافت می شود. پس از انقلاب اکتبر و ظهور کشوری به نام اتحاد جماهیر شوروی، برخی از فعالان و موسسان آن به نوعی قصد در تصحیح خط مشی و انجام اصلاحات داشتند که بلافاصله از طرف سردمداران رژیم ایدئولوژیک کمونیستی، با برچسب رویزیونیست به معنی تجدید نظر طلب یا همان اصلاح طلب امروزه مواجه شده و سرنوشت شومی گریبانگیرشان شد، از اعدام و زندان تا تبعید و محرومیت از کلیه حقوق اجتماعی و مدنی و…..

بطور کلی، اصول گرایی یا فوندامونتالیسم، جزو اصول اولیه و رکن اساسی هرگونه ایدئولوژی است و تغییر آن، موجب تغییر هویت ایدئولوژی خواهد شد. اما وقتی پای مذهب و ایدئولوژی مذهبی و بخصوص ایدئولوژی اسلامی به میان می آید قضیه از این هم پا فراتر می نهد، بدعت حرام تلقی شده و با بدعت گذار مطابق قرانین به اصطلاح الهی برخورد می شود. بدعت، انتقاد، ارتداد و …. هر کدام مشمول مجازات های خاص خود هستند . وقتی به فرد یا پدیده ای برچسب قداست زده میشود یعنی حتی از انتقاد نیز مبرا است . حادثه اخیر تروریستی در فرانسه ، از نظر بسیار از کارشناسان سیاسی ، از جانب اصول گرایان و افراطیون اسلامی انجام شده و حساب آنان را از مابقی هواداران اسلام جدا کرده اند. نکته انحرافی قضیه همینجاست. شاید نمیدانند که اجرای هرگونه عمل مذهبی، از محبت و عاطفه گرفته تا خشونت و ترور و کشتار، مستلزم وجود مستنداتی است که براساس آن علمای اسلام حکم صادر میکنند. بنابراین، انجام چنین عملیات تروریستی برپایه فتوای علمایی بوده که به استناد آیه، حدیث و یا روایت، حکم کشتارصادره کرده اند.

در ایران پیش از انقلاب نیز، فدائیان اسلام و گروههای اسلامی، با اخذ فتوا از مراجع تقلید، که آنها نیز با استناد به آیه های شریفه! فتوای کشتار صادر میکردند، اقدام به ترور مینمودند. اصول گرایان و به گفته سیاسیون “رادیکالیست های اسلامی”، اصرار بر اجرای تمامی اصول، قوانین و مقررات اسلامی مندرج در قرآن و روایات دارند، بنابراین ریشه تمامی این خشونت ها، پرخاشگری ها و غیر ستیزی ها در بطن اسلام نهفته است. علی مطهری، که خود از میان همین اصولگرایان برخاسته، نه به مقدسات کسی توهین کرد و نه ادعای اصلاح طلبی داشت، تنها بر اساس و با ستناد به قانون اساسی، نظر خود را درباره رفع حصر موسوی و رهنورد و کروبی بیان کرد، پرخاشگری های کلامی و فیزیکی که به ایشان شد موید نهادینه بودن فرهنگ انتقاد ناپذیری، پرخاشگری، خشونت و غیر ستیزی است. در مورد اجرای قانون اساسی، اصلاح طلبان نیز، زمانی که از اجرای تمامی و مو به موی اصول مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی که پایه های چنین قانونی در قوانین و مقررات اسلامی است سخن به میان می آورند، در حقیقت، خود نیز به نوعی، اصول گرا تلقی می شوند . اما اگر مسلمان، یا مسلمانانی، با روحیه ای تلطیف شده و صلح طلبانه و اصلاح طلبانه، که نشان از تاثیر زندگی و فرهنگ مدنی بر آنان دارد، چنین نحوه برخوردی را صحیح نمیدانند، نباید تصور کرد که اینان مبلغ اسلام حقیقی اند. عبارت رادیکالیسم اسلامی و تفکیک هواداران آن از سایر مسلمانان، ساخته و پرداخته سیاستمداران است. اما، کافی است با همین مسلمانان متمدن شده به بحث بنشینید و مقدساتشان را به باد انتقاد بگیرید….. مسئولیت عواقب آن به عهده خودتان است.