حدیث
جولای 15, 2014
اقتصاد نفتی – توهم  یا در آمد؟
دسامبر 19, 2014

برای مردمان سرزمینم

برایِ مردمانِ سرزمینی که زمانی نه چندان دور ، شاد می زیستند …..

در این ویرانه هایِ آتش و دود
ترا  بادِ صبایی  و دف  و  عود

صدایِ نغمه آمد، گوش وا کن
تو  بر بادِ  صبا  آغوش  وا  کن

زمینِ  سرزمین اَت  لاله گون است
دلِ رامشگران اَش غرقِ خون است

زمانی سرزمین اَت پُر گهر بود
سَرآمد در ادب ، مَهدِ هنر بود

کنون مرغانِ آوازش چه خسته
پَرِ اندیشه وَرزان اَش شکسته

نمی آید زِ هَر مُرغی صدایی
صدایِ دلکشیّ  و  دلرُبایی

کنون  برخیز  و  دنبالِ  سَبو  شو!
سکوت اَت بشکن و پُر های و هو شو!

نَفَس وا کن، فضا را مُشکبو کن
پری باش و همه افسانه رو کن

بزن بر چنگ و دَف، آزادگی کن
دلت را  بادِه دِه ، دلدادگی کن

هَلا!  برخیز  و  آوای اَت رها  کُن
شبِ غمگین دلان  را  روشنا کُن

پاریس – دسامبر 2014