توهم
جولای 15, 2016
کودتا یا نمایش ؟
جولای 16, 2016

برخیز !

برخیز !

دیری ست خُفته ای

دیری ست دردِ دَرون را نهفته ای

دیری ست

سخن از دل نگفته ای

برخیز !

برخیز و فکری به حالِ مَردُمِ درد آشنای کن !

بتخانه ها به راه

میخانه ها خراب

تزویر و خون از در و دیوار می چِکد

برخیز و گریه کن و های های کن !

دیری ست تشنگان خون، وطن اَت را گرفته اند

دیری ست عشق و روح و تن اَت را گرفته اند

ویرانه کرده اند همه کوی و خانه را

بستند حنجره هایِ ترانه را

این موریانه ها همه جا لانه کرده اند

از چه نشسته ای !؟

برخیز !

بنگر !

میخانه هایِ عشق را همه ویرانه کرده اند

فَرزانِگانِ وطن غرق خون شدند

بدکاره گان به کار

سردارها به دار

بستند و دوختند زبانِ فرشتگان

دلدادگان راهی دشتِ جنون شدند

برخیز !

هرچند دردمند

آوازکی بخوان که بدانم نَمُرده ای !

برخیز و نعره زن که بدانم نَخُفته ای !

 

Sartrouville

08/07/2016