چون کامِ کودکانۀ بر باد رفته ام
یادم کند زمانه، که از یاد رفته ام
با کوله بارِ عاطفه و مهر و عاشقی
همراهِ یارِ بی پِی و بنیاد رفته ام
ویران شد آشیانه و خشکید ریشه ام
بیهوده بَهرِ وادیِ آباد رفته ام
عمرم کنون طی شده از اشتیاقِ داد
دردا! نگر که هَمرَهِ بیداد رفته ام
خواهم که شِکوِه ای کنم از دردِ باطنم
گویی به نزدِ کر، بَرِ فریاد رفته ام
گفتم زِ دل حکایت و امّا گُمان مَبَر
کز آشیانه خرّم و دلشاد رفته ام
Sartrouville
04/Mars/2017