باید به نامِ عشق، سلامی دوباره کرد
وین آسمانِ زنده دلان پُر ستاره کرد
گر موجباتِ عشقِ بُتان دوزخی بُوَد
باید گناهِ دوزخیان شُست و چاره کرد
همراهِ دلبری که بلا و فسونگر است
هرگز نَشایدم که به عشق استخاره کرد
صدری به سجده نهاده بُدم نَزدِ پادِشَه
زان رو که احتشامِ مرا یک اشاره کرد
گَر مِهر و عاشقی، شده همپایۀ جنون
باید که لحظه های جنون را شماره کرد
افسرده بوده جان و دل از دستِ روزگار
مدیونِ دلبرم که دل اَم پُر شراره کرد
دل را به رسمِ عشق و وفا هدیه دادم اَش
پیمان شکست و قلبِ مرا پاره پاره کرد
02/Feb/19
Sartrouville