قربانی
سپتامبر 21, 2016
پائیز
سپتامبر 22, 2016

بیست و یک

پیرزنی درد دل میکرد و میگفت : ننه ! پسرم  بیست و یک کرده زندگیشو باخته

گفتم : ننه! پسرت بیست و دو کرده که باخته، بیست و یک میکرد که میبرد …

در قمار قرن بیست و یکم، برخی برده اند و انبوهی نیز، باخته.

مطابق آمارهای منتشره، بخش اعظم ثروت جهان در دست تعداد قلیلی میلیاردر است و الباقی که بیست درصد ثروت جهان را شامل میشود در اختیار میلیاردها مردمی است که درصد بالایی از آنان به نان شب محتاجند و بسیاری نیز از دسترسی به آب آشامیدنی محروم.

قصدم بدگویی و کوبیدن ثروتمندان نیست که مرا با “فرد” کاری نیست. که بنظرم، متدولوژی یا روش شناسی ثروت اندوزی، بهترین راه درک مسئله افزایش فاصله بین فقیر و غنی در قرن بیست و یکم است.

ثروتمندان موج اولی، گروهی ملاک و کشاورز بودند که از طریق برده داری و قانون ارباب – رعیتی ، به ثروت های کلان دست یافتند. قرن هایی که بدین سان سپری شد تا جامعه بشری به موج دوم ، عصر صنعت، گام نهاد. نظام برده داری، جای خود را به روابط بین کارگر و کارفرما داد. دوران فردریک تیلور بود و تولید انبوه و مصرف انبوه فرآورده های صنعتی و موجی از تبلیغ کالاهای جدید و القای نیاز به مردم و… بهره کشی و استثمار کارگران، اما واجد فرصت های فراوان برای کار و افزایش سرمایه.

و نهضت چپ برپایه همین روابط ناعادلانه شکل گرفت.

پیدایش موج سوم، نویدی بود بر پایان دوران بهره کشی و روابط ناعادلانه کارگر و کارفرما و توزیع ناعادلانه ثروت. اما هرچند در مواردی معدود و انگشت شمار، این بار نیز چنین نشد. گرچه از شدت آن کاسته شد و تا حد زیادی رنگ باخت اما گونه ای دیگر از محدودیت فرا راه عموم قرار گرفت.

کنترل های محدود و محسوس فیزیکی قرن بیستمی، جای خود را به کنترل های انبوه اما نامحسوس داد. فرارهای مالیاتی سرمایه داران و کلان سرمایه داران تبدیل شد به کنترل های سفت و سخت مالیاتی مردم عادی، که هنوز هم ابزارهای مدرن و فوق مدرن کنترلی موج سومی در دستان کلان سرمایه داران تکنوکراتی است که حتی در شکل گیری دولت ها و اداره امور کشورها نیز نقش دارند. که به لطف ابزارهای فرا مدرن الکترونیکی و اینترنتی، سابقه تمامی درآمدت طی روز و ماه و سال، بدون یک سنت پس و پیش، در اداره مالیات موجود است و تو تنها یک شهروند منظمی به واسطه پرداخت بموقع مالیات بر درآمد. که حتی حساب های بانکی تو نیز( هرچند غیر قانونی) اما تمام و کمال تحت کنترل قرار دارد و افزایش ناگهانی موجودی حسابت، چنانچه با میزان حقوقت همخوانی نداشته باشد، سر و کارت با اداره مالیات و امنیت ملی و…. خواهد بود و بایستی پاسخگوی مبالغ مازاد حسابت باشی. و بر تمامی این ها باید افزود، کنترل تمامی خیابان ها و گذرگاه ها و کوچه پس کوچه هایی که زمانی جایی دنج بود برای خلوت خویش. که اکنون تمامی حرکاتت نیز کنترل میشود، حتی حرف ها و مذاکرات خصوصی ات، که تمامی مکالمات تلفنی و چت های اینترنتی به بهانه مسائل امنیتی تحت کنترل قرار دارد و تمام و کمال میدانند که از چه سایت هایی بازدید کرده ای و با چه کسانی در ارتباط بوده ای و چه گفته ای و ….. ( رجوع شود به خبرهای مربوط به شنود مکالمات انگلا مرکل و بسیاری از سران کشورها) و نیز رجوع شود به مقاله “تکنولوژی، اینترنت، آزادی یا محدودیت ” از همین نگارنده.

خلاصه آنکه، بدون آنکه بدانی، زندگیت، در تمامی ابعاد، تحت کنترل تمام عیار است. اگر در قرن بیستم و عصر صنعتی میتوانستی حتی با درآمد سیاه، هر چند غیر قانونی، به سرمایه ای برسی و تکانی بخوری، که این کار نیز، خود، سبب کاهش فاصله فقیر و غنی میشد، اکنون دستت از آن نیز کوتاه است.

بایستی دید چه کسانی و چند درصد از کلان ثروتمندان کنونی، در قرن بیست و یکم با استفاده از تکنولوژی موج سومی بدین حد رسیده اند. حتی آغاز کار ثروت اندوزی بیل گیتس نیز در آخرین دهه قرن بیستم بوده.

در قمارخانه قرن بیست و یکم نشسته ای، تحت کنترل شدید دوربین های مخفی کازینو، که تمامی حرکاتت کنترل میشود … و تمامی ترفند های تکنولوژیک برای باخت تو بکار میرود که تو هیچگاه “برده” خارج نشوی …

اکنون زیستگاه تو جامعه ای است به شدت تحت کنترل و “قانونمند” و تو نیز شهروندی منظم و قانون مدار، اما  نه فراتر از آنچه هستی …..