انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیک است. بزودی رِئیس جمهور بعدی ایالات متحده انتخاب خواهد شد و هدایت ابر قدرت شماره یک جهان را به عهده خواهد گرفت و بر کرسی قدرتمند ترین مرد/زن جهان تکیه خواهد زد.
اما، آنچه مرا به نگارش متنی کوتاه و مختصر ترغیب کرد، نحوه مبارزه و ادبیات بکار رفته در دور نهایی مبارزات انتخابی کاندیداهای ریاست جمهوری است. در این میان بیش از هر پدیده ای، تلاش طرفین به تخریب شخصیت رقیب انتخاباتی به چشم می آید و آنچه که مشاهده نمیشود، بیان نقاط قوت و برنامه کاندیداها است. کار به جایی رسیده است که طرفین یکدیگر را به عدم رعایت مسائل اخلاقی درون خانوادگی متهم میکنند. مسائلی که هیچ گونه ارتباطی با رعایت اخلاق و رفتار اجتماعی کاندیداها ندارد و اصولا رفتار انسان ها در برون و درون خانه کاملا متفاوت و در اغلب موارد متضاد است. نحوه سخن گفتن و ادبیات داخل خانه و حتی نوع پوشش، بطور کامل متفاوت از بیرون خانه و اجتماع است و این امری است کاملا بدیهی و طبیعی. طرفین رقابت حتی پا را از این نیز فراتر نهاده و یکدیگر را به خیانت به همسر و ارتباط غیر اخلاقی با دیگران متهم میکنند. حتی اگر چنین چیزی صحیح باشد نیز چنین رفتاری هیچگونه توجیه منطقی به لحاظ سیاسی و رقابت انتخاباتی ندارد. طرفین رقابت، از هم اکنون نشان داده اند که پیروزی هر کدام، به مصلحت کشور متبوعه و جامعه آنان نخواهد بود و جامعه را بیش از پیش به سمت و سوی فروپاشی اخلاقی سوق خواهد داد.
در سایر کشورها، مانند ایران و حتی کشور پیشرفته و مدعی اخلاقی مانند فرانسه نیز، اگر نه به این شدت، که به میان آوردن مسائل خانوادگی و خصوصی برای تخریب شخصیت رقیب، تبدیل به هنجار شده است. و اصولا مواردی از زندگی فردی و خصوصی افراد عنوان و افشا میشود که در صورت انتخاب شدن وی به سمت ریاست جمهوری، هیچگونه تاثیری در نحوه اداره کشور ندارد و بنابراین لزومی به عنوان کردن اینجور مسائل نیست.
در مورد ایران، همه ما نشان دادن عکس همسر میرحسین موسوی توسط احمدی نژاد و ادبیات وی را هنگام بحث و در جهت تخریب رقیب و اعتراض شدید مردم را در بکار بردن چنین ادبیاتی به یاد داریم و نیز مشاهده کرده ایم که پس از پیروزی ! وی در انتخابات، جامعه ایران به چه حدی از فروپاشی اخلاقی رسید.
در فرانسه نیز اوضاع بهتر از این نیست. تمامی رقبای انتخاباتی، حتی هنگام انتخابات درون حزبی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری از حزب مربوطه، اقدام به چسباندن انواع انگ ها اعم از مالی و حرفه ای و خانوادگی میکنند و حتی یکدیگر را متهم به تقلب در انتخابات مینمایند. جای تعجب است که مردم نیز با وجود مشاهده همه این بی اخلاقی ها، هنوز اصرار به انتخاب طرف مورد نظرشان دارند، پدیده ای که حتی در کشور جهان سومی مانند ایران به هیچ عنوان مقبول تماشاگران مناظره واقع نشد و فرد بی اخلاق بطور کامل از صحنه جامعه و افکار عمومی حذف گردید و تنها با تقلب آشکار توانست به پیروزی برسد.
نتیجه اخلاقی تمامی این بی اخلاقی های سیاسی و تخریب های شخصیتی، بغیر از اینکه نشان دهنده بی برنامه بودن طرف اتهام زننده است، نشانگر اعمال خلاف اخلاق وی در صورت انتخاب شدن نیز هست.
در هیچیک از اصول دموکراسی، اتهام، تخریب شخصیتی، فحاشی و انجام بی اخلاقی های کلامی و رفتاری مشاهده نمیشود. دموکراسی به ما حکم میکند که تنها اقدام به ارائه برنامه های خود و موارد مثبتی که تا کنون انجام نشده و در آینده انجام خواهیم داد بپردازیم تا رای دهندگان بر مبنای امتیازات و برنامه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کاندیداها، فرد مورد نظر خود را شناسایی کرده و رای خود را به نفع او به صندوق رای بیندازند.
هر جامعه ای باید به سطحی از آگاهی های سیاسی و دموکراتیک برسد که بداند کاندیدای بی اخلاق فعلی و رئیس جمهور بی اخلاق آینده، از نظر فکری و درونی نیز فردی دموکرات نبوده و نیست و جامعه را به نا کجا آباد رهنمون خواهد ساخت.
ماکیاولیسم، به گونه ای و با چهره ای دیگر، در قرن بیست و یکم و در اوج گذار بشر به دموکراسی و در کشورهای مدعی دموکراسی، سر برآورده.