ترامپیسم
نوامبر 8, 2016
حدیث
نوامبر 9, 2016

ترامپ و آینده

نحوه نگرش به آینده، به مفهوم توقع رسیدن به نتیجه و گرفتن پاداش، یکی از وجوه افتراق کودک و بزرگسال، و در میان بزرگسالان نیز، یکی از وجوه تمایز فرهیختگان (نخبگان) و عوام است.

برای کودکان، واژه آینده، به علت انتزاعی بودن آن، نا مفهوم و غیر قابل درک است. کودک، زندگی و تفکر و تعلق خاطرش فقط به زمان حال است، آینده و حتی گذشته برای وی واژگانی نامفهوم اند. چیزی را که میخواهد برای همان لحظه میخواهد و وعده آینده برایش ناکامی است و در پی آن گریه و زاری برای خواسته و یا خواسته هایش.

همین تعریف، با اندکی تفاوت، وجه تمایز طبقات فکری بزرگسالان نیز به شمار می آید. برای عوام، تصور آینده دور؛ ناممکن بوده و هرچقدر که به سمت و سوی طبقات فکری بالاتری میرویم، نگرش به زمان های دورتر بیشتر میشود و توقع اخذ نتیجه از فعالیت های زمان حال ( پاداش) در دراز مدت ممکن میشود. و دقیقا بر همین اساس است که حقوق و پاداش یک کارگر ساده، بصورت روزانه یا هفتگی، کارمندان و طبقات با تحصیلات بالاتر، ماهانه پرداخت میشود.

در حقیقت، توقع زمان رسیدن به نتیجه و اخذ پاداش، ارتباط مستقیم با میزان فرهیختگی فرد دارد و بر این اساس، یک دانشمند و نخبه علمی، سال ها برای رسیدن به نتیجه یک تحقیق تلاش میکند و در حقیقت، منفعت خود را ( اخذ نتیجه از فعالیت) در مدتی بسیار طولانی تر از یک فرد عادی جستجو میکند.

هیات حاکمه کشورها نیز، با توجه به میزان پراکندگی آماری طبقات مختلف فکری همان جامعه انتخاب میشوند. سیاستمداران هشیار، پیش از آغاز فعالیت های انتخاباتی، آمار پراکندگی طبقات مختلف اجتماعی را بررسی کرده و شعارهای خود را بر نتیجه آن تنظیم میکنند. در جامعه ای با درصد بالای سطح تحصیلی و علمی و پراکندگی بیشتر آن نسبت به طبقه عامی، شعارهایی که رسیدن به نتیجه را در بلند مدت تضمین میکند سبب پیروزی بر رقبای انتخاباتی خواهد شد و برعکس، در جامعه ای با گسترش علمی کمتر در سطح عامه مردم، برای پیروزی، شعارها و وعده های کوتاه مدت موثر خواهد بود. نمونه بارز چنین پدیده ای، پیروزی احمدی نژاد، ارسال گونی های سیب زمینی و با شعار پرکردن جیب مردم عامی با یارانه های نقدی بود. مردمانی که به محض گذشت زمانی بیش از توان فکریشان و برآورده نشدن خواسته هایشان، علیه رئیس جمهور منتخب خویش به پا خاستند.

از طرف دیگر، چنانچه مطابق آمارهای منتشره، درصد روستائیان و ساکنین شهرهای کوچک و بسیار کم جمعیت، تشکیل دهنده اکثریت جامعه باشند، سیساتمداران  پوپولیست، برای کسب رای و پیروزی در انتخابات ، روی چنین جمعیتی حساب کرده، سرمایه گذاری و فعالیت میکنند و از سردادن شعارهایی که ضامن منافع دراز مدت باشد پرهیز مینمایند. و این همان نقطه  ضعف و پاشنه آشیل رقبای فرهیخته است.

گرچه برای پیروزی در انتخابات پارامترهای مختلفی دخیل است اما بحث این نوشتار در چنین زمینه ای است.

سرانجام دونالد ترامپ، پیروز انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا شد. نتیجه ای که به علل مختلف، غیر قابل پیش بینی نبود. چنانچه در چند نوشتار طی ماههای قبل، بدان اشاره نموده بودم ( پازل و …).

چند نکته در رابطه با پیروزی ترامپ، جلب نظر میکند:

1 – ایالات متحده آمریکا، گرچه به لحاظ علمی پیشتاز بی چون و چرای جهان است، اما به دلیل هزینه بسیار گزاف تحصیلات دانشگاهی، پراکندگی تحصیلات عالی در این کشور بشدت پائین بوده بدین علت که پرداخت هزینه های آن خارج از توان طبقه متوسط و پائین جامعه میباشد. و این بدان معنا است که سطح تحصیلی طبقات متوسط و پائین جامعه آمریکا، بشدت و بسیار پائین است و حداکثر در حد دیپلم متوسطه دبیرستان.

2 – جامعه آمریکا، برخلاف جامعه اروپا، جامعه ای است به دور از آگاهی های سیاسی. جامعه ای است سراسر کار و تلاش شبانه روزی برای رفاه. مردم این کشور نیز، به طریق اولی، میزان کارآمدی و موفقیت فرد را سطح اقتصادی و مالی وی میدانند و بدین دلیل است که طبقه ثروتمند را، فارغ از نحوه کسب ثروت، فردی نخبه و موفق میدانند. در حقیقت جامعه آمریکا جامعه ای است اقتصادی و نه سیاسی.

3 – طی سال های اخیر، بخصوص یک دهه گذشته، مهاجرین قانونی و غیر قانونی بسیاری وارد خاک آمریکا شده و با کمترین میزان دستمزد ( نیم و یا یک سوم دستمزد یک آمریکایی) کار میکنند و همین امر سبب بیکاری بسیاری از آمریکائیان شده و نارضایتی بسیاری در جامعه آمریکا ایجاد کرده است. از طرف دیگر، رفتار متفاوت اجتماعی مهاجرین مسلمان، خشم و نارضایتی بسیار گسترده ای در جامعه بشدت مسیحی آمریکا ایجاد کرده، بگونه ای که در بسیاری از شهرها، اجتماعات مسلمانان با هجوم و پرخاشگری گسترده مردم مواجه شده است.

هر سه مورد اشاره شده را میتوان در سخنرانی ها و شعارهای ترامپ به وضوح مشاهده کرد. ترامپ، پیروزی خود را مدیون سرمایه گذاری در ایالات جنوبی و شهرهای کوچک است، شهرها و ایالاتی که از قدیم بعلت نژاد پرستی، شهره بوده اند. مانند میسی سی پی، کارولینای جنوبی و ….

در حقیقت، ترامپ انگشت روی نقطه ضعف و پاشنه آشیل جامعه آمریکا گذاشت. جامعه ای که وی را به سبب تنها و اولین رئیس جمهور مولتی میلیاردر آمریکا مورد ستایش قرار میدهد و شعارها و وعده های اقتصادی وی را به سبب  موفقیتش در اقتصاد، به راحتی میپذیرد.

زمان نشان خواهد داد که ترامپ، در زمینه اقتصاد کلان آمریکا و سیاست جهانی آن و سایر موارد اشاره شده در سخنرانی هایش موفق خواهد بود یا نه. به توجه به پایگاه اجتماعی و سطح تحصیلی و میزان فرهیختگی، رای دهندگان به ترامپ، زمانی طولانی را برای تحقق وعده های وی به انتظار نخواهند نشست.

 

Sartrouville

09/11/2016