ادبیات ، هنر و سیاست
آگوست 29, 2016
قصیده هجران
سپتامبر 1, 2016

تطابق پذیری

چند روزی است که  از بحث داغ بورکینی میگذرد. شهرداران چند شهر ساحلی فرانسه طی اقدامی هماهنگ شده، از ورود زنان با حجابی مرکب از بیکینی و برقع جلوگیری نموده اند. طی این چند روز، فعل و انفعالات اجتماعی زیادی بر له یا علیه این پدیده انجام شده است. آنچه در این زمینه جلب توجه میکند، نه خود بورکینی، که تبعات سیاسی – اجتماعی آن است. اما آنچه مرا به نوشتن این مقاله ترغیب کرد، کتک خوردن یک زن جوان فرانسوی با پوشش مونوکینی هنگام شنا در یکی از شهرهای فرانسه است.

احزاب سوسیالیست و جمهوری خواه و حتی راست افراطی، موافق طرح ممنوعیت استفاده از این لباس در سواحل فرانسه هستند اما برخی از مردم که اکثریت آنان را عرب های مسلمان تشکیل میدهد به مخالفت به وضع این قانون برخاسته اند. حتی عفو بین الملل فرانسه شکوائیه ای بر علیه این تصمیم به دیوان عالی عدالت اداری فرانسه ارائه کرد. دیوان عالی عدالت نیز، از آنجایی که آرای آن بدون دخالت مسائل سیاسی صادر میشود، در تصمیمی قابل پیش بینی، رای به باطل شدن ممنوعیت استفاده از این پوشش داد. اما از طرف دیگر، مانوئل ولس ، نخست وزیر فرانسه، در سخنرانی ها و مصاحبه های اخیر خود، به درستی، بورکینی را نوعی حرکت سیاسی و هدفمند میداند و نه یک پوشش عادی زنان مسلمان.

در تمامی استخرهای پاریس و سواحل فرانسه در دهه 80 میلادی، بدون استثنا، زنان بطور آزادانه بیکینی میپوشیدند و در مواقعی نیز پوشش بالایی را برای گرفتن آفتاب برمیداشتند، بدون تعرض و خالی از هرگونه واکنشی. در برخی از استخرها و سواحل نیز زنان و مردان به صورت عریان به شنا و آب تنی میپرداختند. از آن زمان بیش از سه دهه میگذرد. سیل مهاجرت اعراب مسلمان الجزایر، تونس و مراکش و زاد و ولد سرسام آور آنان سبب افزایش جمعیت مسلمانان فرانسه شد و نتیجه آن شد که اکنون زنان فرانسه در کشور خود آزادی استفاده از پوشش فرهنگی خود را نیز از دست داده اند، گویی دریک کشور با اکثریت مسلمان میزیند.

در رابطه با رفتار اجتماعی مسلمانان، سه نکته اساسی، بسیار مهم و قابل توجه وجود دارد.

نخست اینکه مسلمانان در همه جای جهان، در اکثریت یا اقلیت، خواسته ها و قوانین دینی خود را آشکارا به جامعه تحمیل میکنند. این نوع رفتار اجتماعی ریشه در تاریخ اسلام دارد. تاریخی که مملو از جنگ و خونریزی برای بسط و گسترش اسلام است. تاریخی که در آن به صراحت به از بین بردن تمدن های پیشین و سوزاندن کتاب ها و نابود سازی فرهنگ ها  با هدف جایگزینی فرهنگ اسلامی که قرآن را تنها کتاب مورد نیاز بشر میداند و معتقد است که همه چیز در آن نوشته و پیش بینی  شده، اقرار شده است. سوزاندن بیش از دو میلیون کتاب تنها در ایران باستان، به صراحت در تاریخ قید شده. این نوع برخورد با تمدن های مختلف بشری، نشان از تحمیل عقاید و روش زندگی اسلامی به جوامع دیگر دارد. بلند کردن صدای اذان، نماز خواندن در خیابان و معابر عمومی، اصرار به پوشش برقع حتی در جوامع لائیک و در شرایطی که حتی در قانون نیز ممنوعیت پوشاندن چهره درج شده است، نشان از تحمیل سبک و روش زندگی مسلمانی دارد. منع قانونی نیز جلودار اینان برای اجرای احکام اسلام نیست. بی احترامی و بی اعتنایی به قوانین مدنی یکی از اجزای جدا ناشدنی فرهنگ اسلامی است. در نگاه مسلمانان، قانون فقط قانون اسلام است و لاغیر.

دوم اینکه، مسلمانان متعصب از درک واژه ای به نام دموکراسی به دلیل عدم وجود آن در قرآن عاجزند. در حقیقت مسلمانان زبان دموکراسی را نمی فهمند. دموکراسی، در تعریفی کوتاه، حکومت مردم است بر مردم، اما در اسلام، این “الله”  است که حکومت میکند و حاکم مطلق است و تمامی دستورات از جانب او صادر میشود. بهترین مثال در این زمینه ، صحبت کردن به زبان فرانسه با کسی است که این زبان را نمی داند، و طبیعی است که از درک کلام عاجز باشد. اسلام، حکومت خداوند است بر “بندگان” (مردم). چگونه میتوان با چنین فرهنگ و زبانی، با زبان دموکراتیک صحبت کرد؟

مشکل سوم مسلمانان و جوامع مسلمان که نتیجه و ترکیبی است از دو مورد ذکر شده ، تطابق پذیری است. اینان به دلیل آنکه حکم خداوند را بالاترین حکم و فرهنگ اسلامی را بهترین فرهنگ و روش زندگی میدانند، توان تطبیق خود را با جوامع مدنی و مدرن از دست داده اند. دقیقا به همین دلیل است که در محیط های جغرافیایی محدود و کوچکی در حاشیه شهرها در دل کشورهای اروپایی و کشورهایی که در اقلیت هستند زندگی میکنند چرا که به خوبی میدانند ادغام شدن در جوامع متمدن و لائیک، مساوی است با تطابق خود با فرهنگ و روش زندگی لائیک و مدرن و در نتیجه ، از دست دادن فرهنگ و روش زندگی اسلامی به دلیل ارتباط گسترده همسران و فرزندانشان با جامعه لائیک. در چنین جوامعی، اخبار وقایع متضاد با قوانین مدنی به علت آنکه بسیاری از اینگونه رفتارها و وقایع در یک جامعه مدنی جرم محسوب میشود و مشمول پیگیری های قضایی است، به هیچ عنوان به خارج از جامعه مسلمانان درز نمیکند و این مورد یکی دیگر از دلایل حاشیه نشینی آنان است.

اشتباه بزرگ دولت های اروپایی، بخصوص دولت فرانسه در مواجهه با فرهنگ خشونت آمیز و رو به رشد اسلامی، صحبت کردن با جامعه مسلمان به زبانی است که از درک آن عاجزند و بزرگترین اشتباه دولت فرانسه، استفاده از نظرات مشاورین عرب فرانسه زبان اسلام شناس است برای اخذ تصمیم در مواجهه با مشکلات پدید آمده از سوی مسلمانان در جامعه مدنی. دولت فرانسه باید بداند که هیچیک از مسلمانان عرب اسلام شناس، کلامی در مورد قوانین غیر و ضد مدنی اسلام که خشونت و تجاوز به حریم دیگران را نفی نمیکند، بر زبان نخواهند آورد. این عمل دولت فرانسه مانند آن است که از یک فروشنده انتظار داشته باشیم که درباره کیفیت نامناسب کالایی که میفروشد صحبت کند.

اما، مجموعه همه مشکلاتی که مسلمانان متعصب فرانسه برای جامعه لائیک و مدنی فرانسه ایجاد کرده اند و روز به روز نیز دامنه آن گسترش مییابد (چنانچه دولت فرانسه در کوتاهترین زمان ممکن، راه حل مناسبی که در عین حال قابل درک و فهم مسلمانان متعصب و قانون گریز فرانسه باشد نیابد)، بدون شک و تردید، سبب بروز عکس العمل های شدید، خشونت بار و آنتاگونیستی اکثریت مطلق جامعه فرانسه خواهد شد و در آینده ای نه چندان دور، شاهد شکل گیری بریگاد های مردمی ضد اسلامی نیز خواهیم بود. مردم فرانسه، گرچه به صبوری، تحمل و رفتار انسان دوستانه در جهان  شهره اند، اما صبر و تحمل آنان نیز حد و اندازه داشته و از نگاه و رفتار آنان میتوان فهمید که  کاسه صبرشان در حال لبریز شدن است.

مسلمانان فرانسه، باد کاشته اند، بی شک و تردید، توفان درو خواهند کرد.