اگر یک بار دیگر در جهان آیم
اگر یک بار دیگر بر جهانم دیده بگشایم
همان پیشینه هایِ این دلِ گمراه را تکرار خواهم کرد
همان راه و همان بیراه را تکرار خواهم کرد
زِ چشمِ مردمانِ خواب آلوده
با شیطنت هایم
خواب را بیدار خواهم کرد
میزنم شیشه همسایه ها را سنگ
میگذارم دست ها بر زنگ
می نوازم نغمه و آهنگ
در میانِ تاک هایِ باغِ همسایه
به دزدی
میخورم انگور
میکنم آتش درونِ لانه یِ زنبور
و جایِ سوزشِ نیشِ زنبورهای خشمگین را
پشتِ گوشم احساس خواهم کرد
فریاد خواهم زد زِ دردِ نیشِ زنبوران
بر زمین خواهم فُتاد و
باز میگردم به خانه
پشت گوشم باد کرده
زانویم زخمی
فریاد هایِ مادرم را
که همراه با دسته یِ جارو
به دنبالم روان میشد
در حیاطِ خانه
فریاد میزد
کای پسر! دیوانگی بس کن!
یاد خواهم کرد.
از درونِ جویِ چرکین آب خواهم خورد
با طنابی خسته از آویزه گی از سقف
تاب خواهم خورد
نقابی بر چهره ام دیگر نخواهم زد
خودم خواهم بود
با همه عشق و غزل هایم
با همه دیوانگی ها و خطاهایم
شیطنت هایم.
……….
زندگی را تا دمِ آخِر
عشق می ورزم و تکرار خواهم کرد….
Sartrouville
25/Mars/2017