بیگانه
سپتامبر 21, 2016
قربانی
سپتامبر 21, 2016

روشنفکر نمایی

خیلی این پا و اون پا کردم که ننویسم اما نشد که نشد، شاید اسمشو بذاریم غیرت، شاید تعصب و شایدم عشق …. هر کسی میتونه هر اسمی دلش میخواد بذاره.

زمان شاه تا مخالف خوانی شاه و تمدن ایران زمین رو نمیکردی، روشنفکر حسابت نمیکردند، اصلا حتی راهی به جمع روشنفکران نمی یافتی. که چون شاه به تمدن چند هزار ساله میبالید و چون تو مخالف شاه بودی، پس تو باید مخالف تمدن و تاریخ تمدن خودت هم باشی تا بشوی روشنفکر…

و این قضیه هنوز هم ادامه دارد، با نوستالژیک نویسی علیه تاریخ و تمدنمان، که جمعی روشنفکر مآب را خوش بیاید و آنها هم تمامی تاریخمان را در کامنت هایشان از دم تیغ بگذرانند …

و چه بلاهتی در این کار نهفته است که تاریخ تمدن خود را با تمامی نقاط قوت و ضعفش که نشانه هویت توست، که شناسنامه توست، نفی کنی که بگویند روشنفکری. درست مانند فرزندی که شرمش آید از داشتن پدری رفتگر.

و تو هنوز نمیدانی که روشنفکران ملل دیگر، از غرب تا شرق، به دنبال یک نقطه روشن در تاریخ خود میگردند تا با بزرگنمایی آن فخر تاریخ خود را بفروشند.

تو هنوز حتی تاریخ خود را به درستی نمیدانی و نمیدانی که نیاکانت چگونه زیسته اند،  و حتی هنوز نمیدانی که مورخان و فیلسوفان متعدد درباره تاریخ تمدن تو چه گفته اند که اگر بخواهم بنویسم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد.

نگاهی بینداز به گفتار هگل درباره شروع تاریخ تمدن بشر تا از شرم تا بناگوشت سرخ شود و شاید از جهل و روشنفکر نمایی  درآیی …

و تمامی استدلال ابلهانه و بچه گانه ات این است که اکنون چه هستیم ؟

نه جانم، نه عزیزم، تو نه چیزی از تاریخ تمدن کشورت میدانی و نه تاریخ ادبیات و هنرش و هنوز حتی تاریخ موسیقی کشورت را نیز نمیدانی …

شجریان را ستایش میکنی اما هنوز نمی دانی که پایگاه موسیقی شجریان و دستگاه های موسیقی سرزمینمان در کجای تاریخ قرار دارد. هنوز باربد و نکیسا و رودکی را نمیشناسی و نمی دانی که “هارپ” که یکی از سازهای مشهور جهان است همان چنگ است در موسیقی ملی ما …

تاریخ تمدن کشورم، هویت من است، شناسنامه من است، اگر اکنون حتی هیچ چیزی برای ارائه در جهان معاصر نداشته باشم، اجازه نمی دهم کسی به هویت و شناسنامه ام اهانت کند.

همه تمدن و تاریخ من، مال من و هرآنچه میپنداری اکنون هستی و باید باشی، مال تو …