ایثار، هُویَّتِ عشق است
شناسنامۀ عشق است
معنایِ عشق است
وقتی می رَوی
وقتی “سود” خود را در عشق می بینی
وقتی “مصلحت اندیشی” را پیشه می کُنی
وقتی “عافیَت طلبی” را بر می گُزینی
هرگز عاشق نبوده ای.
وقتی “منطق” بر رَفتارَت غالب است
وقتی “هراسِ از آینده” را بر جایگاهِ رابطه می نِشانی
وقتی سود و زیان را چُرتکه می اندازی
( راستی، درست شنیده ام؟ ایثار و چُرتکه؟
مِزاحِ مسخره ای است)
و وقتی دربارۀ عشق، “فکر” میکنی
هرگز عاشق نبوده ای
ایثار، نه فکر است، نه منطق، نه آینده، نه مصلحت، نه عافیت اندیشی و نه هراس،
و نه می گُنجد در چارچوبی از سود و زیان و چُرتکه اندازی های پَشیزِ بازاری.
ایثار، خود را در آیِنۀ یار دیدن است.
ایثار، هستیِ خود را در رَهِ عشق و طَبَقِ دل نهادن است.
ایثار، برایِ یار، از همه دنیا بریدن است.
ایثار، قفس نمی شناسد.
ایثار، اسیرِ و هَم نَفَسِ معشوق بودن است
زندانی اش که کردی برایِ رهاییِ خویش
هرگز عاشق نبوده ای
از جنس و هُویّتِ عشق نیستی
شناسنامۀ عاشقی ات را بسوزان!
Sartrouville
09/Mars/2017