بهار و بیداری
مارس 11, 2017
قصیده جدایی
مارس 13, 2017

فاصله ی دو نیستی

“داشتن” هایِ مان را مقدّم می شِماریم بر “هستن” ها.

و نمی دانیم، جایی که “هستی” فاصله ای است بی انشعاب میانِ دو “نیستی”، “داشتن” هایِ مان به چه کار آید؟

و نیز، “هستن” هایِ مان را مقدّم میداریم بر “شدن” هایِ مان.

و باز، نمی دانیم که “هستن” دلالت بر ایستایی می کند و “شدن” نُموداری است از حرکتِ اندیشه. و اگر حرکتی نیز هست، برای “داشتن” ها است، نه برای “شدن” ها. و چه ابلهانه “هستی” مان (زمانِ عُمر) را می دهیم که “داشته” باشیم.

و هنوز نمی دانیم که مابینِ حیوان و انسان، “هستی” نقطۀ مشترک، و تفاوت و سنگِ مَحَکِشان  “داشتن” و “شدن” است.

و تو، نَمان! حرکت کن! مهم نیست چه خواهی “شدن”، اهمیّتِ تو به حرکت اندیشه اَت است به سمت و سویِ “شدن” .

و چه اندوهی است، زیستن در جنگلی مَملوِ از گوسپندانی مُدرن.

 

Sartrouville

20/Fev/2017