باران که می بارَد
چتر خود را
به کناری بِنِه
بُگذار که زِ پا تا سَرِ خود خیس شَوی از باران
تا فراموش کنی
ناسازگاری هایِ زمانه را
و بخوانی بر لب
شیرین ترین ترانه هایِ عاشقانه را
تا که شاید باران
بِشویَد غم و اندوهِ دل اَت
شَوَد حَلّال مُشکل اَت
مگذار
لحظه هایِ نابِ زندگی اَت خشک شود.
عشق را زیرِ باران ببر
عاشقی شَرَر دارد و ضَرَر
شَرَر را بِخَر به بهایِ ضَرَر
هیچ “فردا”یی بویِ زندگی نمی دهد.
Sartrouville
03/Fev/2017