مَشام اَت
هنوز پُر است از عطرِ نَفَس هایی
که تصویری و تصوّری از عشق داشت
مَجازی یا حقیقی
و نمی دانستی
که نَفَس
کلافی ست پیچیده در نَفس
نَفس که تغییر کرد
نَفَس باز می ایستد
نمی بوید
و حتی جُفتی چَشم
که نگاه می کُنَد تو را
امّا نمی بیند.
جان دادی
و چه کودکانه نفهمیدی
و نخواستی بفهمی
که چه ارزان
جان را می فروشند به نان.
وضربان نَفَسِ دَوَنده هایی
که عشق نیست
پایانِ خط است.
نَفَس های “نان”
بویِ رفتن میدهد …
Sartrouville
27/Jan/2017