انتخابات ریاست جمهوری سال 88 یک حماسه تمام عیار سیاسی بود. حضور پرشمار و پرشور همه طبقات جامعه انعکاس بسیار وسیعی درداخل و خارج از کشور یافت. حضوری که به واسطه اشتباه محاسباتی و استراتژیک رهبری و مشاورانش با نیت به میدان آوردن آرای خاموش ، انجام شد. در این زمینه نیز درسلسله مقالات اشتباهات استراتژیک ، درهمان زمان بدان پرداختم و اکنون قصد بازخوانی آن را دراین مختصر ندارم، بلکه صرفا مقایسه ای است بین دو جریان انتخاباتی اخیر. حضور چندین میلیونی مردم درتظاهرات پیش و پس از رای گیری را همه بخاطر داریم.
سال 92 نیز، تقریبا همان ماجرا تکرار شد و مردم با حضوری همه جانبه و میلیونی ، البته با تعدادی کمتر از دوره قبل ، حماسه ای دیگر رقم زدند. اما چرا با کنشی همسان ، واکنشی کاملا متفاوت را شاهد بوده ایم؟
برای بهتر رسیدن به پاسخ ، لازم است به شرایط و بحرانهای کنونی کشور و رژیم جمهوری اسلامی پرداخته شود.
الف : وضعیت اقتصادی
1 – تورم روز افزون و مهار ناشدنی دراثر سوء مدیریت و کاهش شدید رفاه ملی و افزایش نگران کننده فقر. مطابق آمار، بیش از 50 درصد مردم ایران درشرایط کنونی زیر خط فقر و بیش از 25 درصد در فقر مطلق بسر می برند.
2 – تحریم های بین المللی که نتیجه آن کاهش تولید و فروش نفت و در نتیجه کاهش ذخایر ارزی است. تحریم فروش قطعات مربوط به صنعت نفت و عدم استقبال شرکت های بزرگ نفتی از سرمایه گذاری در زمینه تولید نفت در ایران سبب کاهش سرسام آور تولید نفت به حدود یک سوم سالهای قبل شد.
تحریم خرید نفت ایران که سبب کاهش یا قطع کامل خرید نفت توسط مشتریان نفت ایران شد. ژاپن ، کره جنوبی ، اروپا وووو بسیاری کشورهای دیگر به این تحریم پیوستند. در این شرایط فقط چین و هندوستان مشتریان عمده نفت ایران هستند که آنها نیز با توجه به تحریم نظام بانکی ایران که سبب قطع کامل تبادلات ارزی با کشورهای دیگر شده ، قادر به انتقال ارز نیستند.
کاهش ذخایر ارزی کشور و انسداد دارایی ها وذخائر ارزی ایران در خارج از کشور.
فلج شدن صنعت خودروسازی کشور در اثر تحریم ها با توجه به اثرات اقتصادی بسیاری که این صنعت در اقتصاد کشور داشته و دارد و……….
ب : سیاست داخلی
در بعد سیاست داخلی ، بی اعتمادی و شکاف بزرگ بین مردم و حکومت ، بالاخص رهبری ، که مشروعیت نظام را مورد تردید و سوآل قرار داده ، و همچنین ایجاد شکاف و چند دستگی بین اصولگرایان ، معضل بزرگی به نام حبس و حصر رهبران جنبش سبز و زندانیان پرشمار سیاسی و……..
سیاست خارجی :
تنش در روابط با کشورهای مدرن و پیشرفته آسیایی ، اروپایی و آمریکایی در اثر اجرا سیاست های نادرست هسته ای که پیامد های اقتصادی آن در بخش اقتصادی شرح داده شد و پیامد های سیاسی آن نیز هم بصورت تحریم های اقتصادی است و هم بخش نگران کنند دیگر آن احتمال روزافزون تهاجم نظامی است که درصورت وقوع چنین امری تمامی زیرساخت های کشور نابود خواهد شد و فاجعه ای انسانی ببار خواهد آمد . قطور شدن پرونده حقوق بشر در سامان ملل و جوامع و سازمان های معتبر بین المللی و……….
فرهنگی :
اختلاف در دیدگاه و مطالبات نسل جوان با حکومت ، خفقان و ناامنی ، گسترش نگران کننده اعتیاد و فحشا بین جوانان ، که البته بخشی از این موارد نیز ریشه در وضعیت اقتصادی دارد و………
موارد نام برده شده ، گوشه هایی است از بحرانی فراگیر که دولت کنونی جمهوری اسلامی با آن مواجه است. بحران هایی که هرکدام از آنها بالقوه میتواند سبب سقوط یک دولت شود.
درچنین شرایطی لزوم بازنگری در روابط بین دولت وملت برای حل مشکلات بشدت حس میشد. هرچند هاشمی و خاتمی بارها به وجود بحران بصورت مستقیم و غیر مستقیم اشاره کردند اما هربار درعمل با انکار شدید رهبر مواجه میشد ، گرچه به اعتقاد نگارنده ، این انکار صرفا خوراک داخلی بود و برای افکار عمومی. نمیتوان تصور کرد کشوری با چنین بحران های عظیم وفراگیری مواجه باشد بدون اطلاع رهبر وتصمیم گیرنده اصلی. اما لازم بود که دولت احمدی نژاد بنا به مصلحت ، تاآخر کار ادامه دهد و طی همان مدت اوضاع به گونه ای ، هرچند همراه با تشنج ، مدیریت شود. وجهه داخلی و بین المللی رهبر با پذیرش انتقادات هاشمی وخاتمی خدشه دار میشد ، مگر نه آنکه در نماز جمعه پس از انتخابات دیدگاههای رئیس جمهور منتخب !!! را نزدیکترین دیدگاه به خودش اعلام کرد؟
سرانجام ، همانگونه که انتظار میرفت ، هشدارهای خاتمی و بخصوص هاشمی درجلسات خصوصی وی با رهبری ، نتیجه داد و و عقب نشینی وی نشان داد که نمیتوان کشور را با یک دیدگاه ، آنهم دیدگاهی با پشتوانه اقلیت ، اداره کرد.
مردم بار دیگر به صحنه آمدند ، اما ، باید نقش حماسه سازان حقیقی را نیز از یاد نبریم. مردم ، بدون یاری و همفکری این دو ، این بار نیز ناکام به خانه بازمیگشتند. هاشمی و خاتمی بار دیگر ناجی و صحنه گردان اصلی سیاست کشور شدند و جمهوری اسلامی ، بیش از پیش ، وامدارشان.
در ادامه کار نیز ،حضور این دو بزرگ از بدو تشکیل دولت تدبیر وامید تا حتی مراحل اجرایی آن ضروری است. روحانی هرچند ریشه در اصولگرایی دارد ، اما بدون حمایت و کمک این دو نمیتواند با چالش های پیش رو مواجه شود.
دولت تدبیر و امید بیش از پیش نیازمند تدبیر و تجربه است . هاشمی ، مردی آبدیده روزهای سخت و بحرانی ، و خاتمی ، مرد اندیشه و فرهنگ.