باخت
نوامبر 4, 2016
زمان و ترانه
نوامبر 4, 2016

کوروش

چند روزی است که تجمع هموطنان ما در برابر مقبره کوروش کبیر، مبدل به بحث داغ رسانه ها و شبکه های اجتماعی داخل و خارج از کشور شده است و تعدادی از اهالی قلم نیز، بر له یا علیه آن، از طریق نوشتارهای خود موضع گیری هایی داشته اند. تنور این جریان با ضرب و شتم و دستگیری ” هالو” ادیب و شاعر طنز پرداز معاصر گرمتر نیز شده است. برخی آن را ظهور ناسیونالیسم افراطی ایرانی دانسته اند و بر ذم آن سخن رانده اند و گروهی نیز به جانبداری از این جریان کاملا خود جوش پرداخته اند. اما، آنچه که در این نوشتار بسیار مختصر بدان میپردازم، ریشه ها و علل پدیدار شدن چنین جریانی است.

کوروش کبیر، نه تنها نزد ایرانیان، که در تمامی کشورهای جهان، چهره ای شناخته شده و شخصیتی تاریخی – بین المللی محسوب میگردد و دوره ی هخامنشی جزیی برجسته و غیر قابل انکار از تاریخ تمدن هفت هزار و پانصد ساله ی پارس است. کوروش کبیر، شخصیتی است که علیرغم تمامی جنگ ها و تصرفاتش، چهره ای انسانی و انسان دوستانه از خود به یادگار نهاده است. منشور وی و لوح و کتیبه هایی که از دوران او و بطور کلی دوره هخامنشی بدست آمده، جای هیچگونه شک و تردیدی در شخصیت متفاوت وی از تمامی پادشاهان دیگر باقی نمیگذارد. کوروش، در حقیقت، بخشی پر اهمیت از هویت و تاریخ سرزمینمان در ابعاد ملی و بین المللی است. بخشی که مورخان، تاریخ دانان و جهانیان نیز با احترام از آن یاد میکنند و بزرگترین و پراهمیت ترین موزه ی جهان ( لوور ) دو سالن بسیار بزرگ را به تاریخ ایران پیش از اسلام اختصاص داده که در این سالن های بزرگ نیز آثار دوره ی هخامنشی مابقی آثار را تحت الشعاع خود قرار داده است. نگاهی به “اولین” های تاریخ تمدن بشر میتواند پاسخگوی بسیاری از سوآلات باشد، جایی که هگل، فیلسوف و تاریخ شناس تمدن پژوه بزرگ جهان میگوید:

اصل تکامل با تاریخ ایران شروع می شود و به همین دلیل تاریخ ایران در واقع شروع تاریخ جهان است.

تاریخ سرزمین ما نیز، مانند تمامی ملل جهان، مملو از فراز ونشیب ها و نقاط ضعف و قوت است که دیدن هر کدام و نحوه نگرش به آن ارتباط تام به شخصیت و جایگاه و سطح علمی فرد دارد. برخی از کوروش کبیر به عنوان یک کشور گشای جنگجو و جاه طلب به سان برخی دیگر از پادشاهان و سلاطین یاد میکنند و برخی نیز نمود های مثبت وی را عنوان مینمایند.

آنچه که در این رهگذر جلب توجه میکند، نه تنها کوروش کبیر، که نحوه نگرش و برخورد ما با تاریخ و هویت فرهنگی و باستانیمان است. مهمترین وجه اشتراک تقریبا اکثر قریب به اتفاق نوشتارهای منتشره طی چند روز اخیر، افراط در ضدیت یا جانبداری از چنین دورانی است.

در ارتباط با اجتماع مردمی در کنار مقبره کوروش، مطمئنا چنین اجتماعی دارای هویت و هدف  یکسان سیاسی – اجتماعی نبوده و آنچه که از فیلم های منتشره استنباط میشود، حضور طیف گسترده ای از اندیشه ها و قوم ها است و یکجانبه نگری و یکسان نگری چنین اجتماعی، خارج از محدوده جاهلانه و یا عامدانه بودن نیست. که مجموعه بی نظیری بوده از نشانه ضدیت با رژیم ( مشابه با آنچه در خرداد سال های 74 و 88 رخ داد)، سلطنت طلبی، ناسیونالیسم ( اعم از معتدل و افراطی) و نمایندگان غیر رسمی قوم هایی که وحدت و تمامیت ارضی ایران را به نمایش گذاشتند. اجتماعی که مانند جنبش سبز، نمیتوان آن را متعلق به گروه فکری خاصی دانست و به طریق اولی بر له یا علیه آن نوشت و اعلامیه صادر کرد و حتی مصادره به مطلوب کرد. در انتخابات سال 88 ، اکثریت مردم ایران، بطور قاطع، به میر حسین رای دادند، اما آیا همه آنان هوادار وی بودند و یا اصلاح طلب؟ نگاهی دوباره به شعارهای راه پیمایی های آن سال نشاندهنده وجود طیفی وسیع از اندیشه های سیاسی و اجتماعی است که حتی در ضدیت برخی از آنان نیز شک و تردیدی وجود ندارد.

گرچه شاید برخی از شرکت کنندگان، به واسطه افراط در ادای احترام به کوروش، واپس گرا خوانده شوند اما با نگاهی کلی و مجموعه نگرانه میتوان دریافت که مردم ایران، از هر قشر و طبقه و قوم و نژاد، نه در پی یافتن یک قهرمان، بلکه به دنبال ابراز علنی مخالفت خود با حکومت اسلامی و همچنین ایجاد مرکزیت پس چند دهه عدم اتحاد و همدلی اند. آبی که حکومت اسلامی، به عمد، آن را گل آلود کرد و هنوز در حال ماهیگیری از این آب گل آلود و عدم اتحاد است.  نفوذ، معنویت و مرکزیتی که در حال حاضر، گردانندگان اپوزیسیون داخل و خارج از کشور واجد آن نیستند و چهره سیاسی با وجهه ملی و مقبول خاص و عام در شرایط فعلی وجود ندارد و تحت چنین شرایطی چه کسی بهتر از شخصیتی تاریخی که برای جهانیان نیز چهره ای است شناخته شده؟ طبیعی است که کوروش نیز، مانند بقیه انسان ها، دارای نقاط قوت و ضعف بوده، اما مقبول اکثریت ایرانیان بودن وی نیز غیر قابل انکار است.

با چنین دیدگاهی میتوان پذیرفت که اجتماع چندین هزار نفری گرد مقبره کوروش، نه برای طواف و بستن دخیل بوده و نه قرار است چنین امری واقع شود، گرچه شاید تعداد قلیلی نیز احتمالا به دلیل نشان دادن مخالفت با جریانات مذهبی وابسته به حج و عربستان و …  به چنین کاری همت گمارند، اما نمیتوان به واسطه عملکرد آنان کل چنین جریان مثبتی را مورد سوآل قرار داد و محکوم کرد. گرچه همه ما باید بیاموزیم که پذیرفتن چنین عملی و احترام به چنین عقیده ای نیز جزیی از اصول دموکراسی است.

چنین فرصتی از همگرایی و هم افزایی، یک بار در سال 88 ایجاد شد اما بنا به دلایل مختلف، از هم گسیخت و ابتر ماند. اما این بار چنانچه هشیارانه و آینده نگرانه با آن برخورد شود، میتوان امیدوار به اتحاد مجدد مردم گرد پدیده ای بود که بصورت بالقوه توان ایجاد هم افزایی را در میان ملت ما دارد، اگر باز هم گروه هایی قصد مصادره به مطلوب آن را نکنند.

کس ندیده است تشنگان حجاز

به سر آب شور گرد آیند

هر کجا چشمه ای بود شیرین

مردم و مرغ و مور گرد آیند

(سعدی)

 

 Sartrouville

04/Oct/2016