گاهی بهتر است نبینی
بهتر است از کنارِ خیلی ها و خیلی چیزها، ندیده بگذری
رهایشان کنی
یعنی ندیدی
به کسان و چیزهایی بنگر که ارزش دیدن دارند
بهتر است ….
بهتر است چشمانت را ببندی و بخوابی
و یا خود را به خواب زنی
اصلا بهتر است چشم باز نکنی که ببینی و بفهمی
اصلا بهتر است کور باشی
مثلا تو کوری!
خسته ام از دیدن ها و آگاهی ها
خوش به حالِ کورها و خفته ها
نه!
خوشا به حالِ مُردگان
خوشا به حالِ رفتگان